نوشته شده توسط : Ashkan

یکی از دوستانم به نام پل یک دستگاه اتومبیل سواری به عنوان عیدی از برادرش دریافت کرده بود. شب عید هنگامی که پل از اداره اش بیرون آمد متوجه پسر بچه ای شد که دور و بر ماشین نو و براقش قدم می زد و آن را تحسین می کرد.

پل نزدیک ماشین که رسید پسر پرسید: " این ماشین مال شماست آقا؟ " پل سرش را به علامت تايید تکان داد و گفت: " برادرم به عنوان عیدی به من داده است." پسر متعجب شد و گفت: "منظورتان این است که برادرتان این ماشین را همین جوری، بدون این که دیناری بابت آن پرداخت کنید، به شما داده است؟ آخ جون، ای کاش... "

البته پل کاملا واقف بود که پسر چه آرزویی می خواهد بکند. او می خواست آرزو کند که ای کاش او هم همچو برادری داشت. اما آنچه که پسر گفت سر تا پای وجود پل را به لرزه درآورد:

" ای کاش من هم همچو برادری بودم "



:: بازدید از این مطلب : 854
تاریخ انتشار : دو شنبه 17 دی 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : Ashkan

سال نو بر همه مبارک باشه.

                                             

البته امیدوارم روز اول سال 2011 برا همه روز خوبی باشه. حداقل مثل مال من نباشه. امروز جزء بدترین روز های عمرم بود.یعنی در حد تیم ملی حالم گرفته شد.فکرشو بکنین اولین روز سال باید بری مدرسه و اولین امتحان ترمتو بدی.اونم چی...امتحان ریاضی...حالا همه ی اینا به کنار،با یاد خدا رفتم نشتم سر جلسه ی امتحان،سوالارو که دادن من فقط 5 دقیقه طول کشید که تصمیم بگیرم از کدوم سوال شروع کنم و تازه نصف سوالارو ننوشته بودم که اعلام کردن "دانش آموزان عزیز 20 دقیقه بیشتر به پایان آزمون باقی نمونده"خلاصه سرتونو درد نیارم...نمیدونم چطور تو اون مدت یه چیزی تو ورقه ام نوشتمو اومدم بیرون.حالا تازه من شروع شده بود،چرا؟ چون غلط های من داشتن خودشونو نشون میدادن.آخرشم با یه حال گرفته اومدم خونه گرفتم خوابیدم.راستی راسته که میگن "سالی که نکوست از بهارش پیداست"؟



:: بازدید از این مطلب : 815
تاریخ انتشار : 12 دی 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : Ashkan

واقعا ازتون انتظار نداشتم.

فقط چند روز نبودم ها... ببین چی به سر وب اومده.

بابا بامراما!!! یه سری ... یه نظری ...

ولی عیبی نداره لااقل حالا که خودم هستم بیاین و یه سری بزنین.

خلاصه منو تنها نذارین.000قربون همتون000



:: بازدید از این مطلب : 836
تاریخ انتشار : 10 دی 1389 | نظرات ()